آبان سال ۱۳۹۸، بهبهان، شهر کوچکی در جنوب شرقی خوزستان در یک شنبه پاییزی صحنه اعتراضات خیابانی بود. اعتراضاتی که از شب قبل به واسطه گرانی ناگهانی قیمت بنزین در ایران شعله ور شده بود. آن روز در این شهر کوچک شش نفر با گلوله جنگی کشته شدند از جمله جوانی به نام «محمد حشمدار»، ۳۳ ساله که درپی کشته شدن او، خانوادهاش شکایتی در مراجع قضایی تنظیم کردند و خواستار معرفی قاتل شدند.
حالا در آستانه سالگرد کشته شدن او خواهر محمد حشمدار در گفتگو با رادیو فردا گفته است که از دفتر رهبر ایران با آنها تماس گرفته شده تا درباره شکواییه از آنها سوال شود: «گفتند از دفتر رهبری تماس میگیریم، شما شکایت کردید؟ گفتم بله. گفتند: چهجوری بوده؟ گفتم: برادرم آبان کشته شده. گفتند: کدام آبان؟»
اندکی پس از انتشار این گزارش کاربران شبکههای مجازی، همه آنها که سال گذشته لحظه به لحظه اتفاقهای آبان را در ایران و خارج از ایران دنبال کرده بودند با هشتگ #کدام_آبان از روزهای آغشته به خون و درد و سرکوب نوشتند.
اغلب کسانی که با این هشتگ همراه شدند علیرغم گذشتن نزدیک به یک سال از واقعه هنوز خشم و اندوه عمیقی بر دل دارند که در روایتهایشان از آبان هویداست. این هشتگ خیلی زود به ترند نخست تویتر فارسی تبدیل شد و با گذشت چند روز همچنان کاربران آن را بازنشر میکنند.
راهکار همیشگی مقامات جمهوری اسلامی در برابر مساله سرکوب و کشتار در تمام ۴۱ سال گذشته، انکار و تلاش برای فراموش کردن رویدادها بوده است. از تبدیل کردن گورستانهای دستهجمعی کشتار دهه ۶۰ به پارک و اتوبان تا شخم زدن محل سقوط هواپیمای اوکراینی برای از بین بردن شواهد شلیک موشک. از انکار واقعه نیزار ماهشهر تا تخریب سنگ مزار جانباختگان حوادث آبان.
کاربران شبکههای اجتماعی برای یادآوری به مسئولان دفتر رهبری و همه آنها که امروز میپرسند «کدام آبان؟» از تکتک جانباختگان یاد کردند. به آنها یادآوری کردند منظور همان آبانی است که خامنهای دستور داد: «جمعش کنید».
یکی از جانباختگان آبان ۹۸ پسر جوانی از اهالی خرمشهر به نام محسن محمدپوراست. نوجوانی ۱۷ ساله که بر اثر تعدد ضربات ناشی از باتوم و شوکر برقی به کما رفت و ده روز بعد درگذشت. در تمامی تصاویر به جا مانده از محسن محمدپور، او در حال کارگری است. لباسهایش غرق خاک و گچ است. نگاهش اما سرشار از شور زندگی است و قلب آدمی را نشانه میرود.
معصومیت چهره این نوجوان باعث شد بسیار در یادها بماند چنان که در طول یک سال گذشته هر وقت تیم فوتبال پرسپولیس در برابر حریفی به پیروزی رسیده است، تعداد پرشماری از کاربران که از روایت هواداری او از پرسپولیس مطلعند پیروزی تیم را به او تقدیم کردند.
رضا شکرالهی، روزنامهنگار و نویسنده ساکن پراگ با انتشار مجموعهای از تصاویر این جوان و در همراهی با #کدام_آبان در حساب کاربری تویترش نوشت: «#کدام_آبان ؟ همان آبانی که برای من بهنام #محسن_محمدپور و عکسهایش گره خورده است؛ همان دانشآموز-کارگر خرمشهری که ۱۸سالگیاش را هم ندید.»
«گلناز صمصامی» یکی دیگر از جانباختگان آبان ۱۳۹۸ است. زن جوانی که باردار بود و مادر پسری ۸ ساله. گلناز در سومین روز اعتراضات، در شهریار هدف شلیک گلوله قرار گرفت و ساعاتی بعد در بیمارستان «سجاد» جان باخت. او یکی از کسانی است که ویدیوی لحظه جان دادنش در روزهای خونین آبان سال گذشته در شبکههای مجازی منتشر شد. تصویری که کسانی که شاهدش بودند را رها نکرد.
کاربری به نام بردیا در همراهی با هشتگ کدام آبان از او یاد کرد و نوشت: « همون آبان که گلناز صمصامی ۳۴ ساله، مادر یک کودک ۸ ساله رو کشتید. خواهر گلناز گفته بود که او جلوی آزمایشگاه برای کمک به سمت یک زخمی رفته بود و تکتیرانداز شما زندگیش رو گرفت»
در آبان ۱۳۹۸ دستکم ۲۳ کودک و نوجوان دانشآموز کشته شدند. برخی از آنها به هنگام بازگشت از مدرسه در میانه اعتراضات گیر افتادند و برخی دیگر از سر کنجکاوی لحظهای از خانه خارج شده بودند تا بفهمند چه اتفاقی در حال رخ دادن است. نام آبان و «شهر صدرا» با یکی از این کودکان گره خورد: دانشآموز ۱۵ سالهای به نام «محمد داستانخواه» که وقتی اعتراضات اوج میگیرد مدرسهشان را تعطیل میکنند و در راه بازگش به خانه، یک گلوله قلب او را هدف قرار میدهد.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
حسین رزاق از کاربران شناخته شده توییتر در کارزار #کدام آبان از محمد داستانخواه یاد کرد و نوشت: « پدرمحمد داستانخواه گفته از وقتی پسر ۱۵ سالهاش را در #آبان۹۸ کشتند، بچههای محل آنقدر شرف داشتند که دیگر در کوچه بازی نکردند، مبادا صدای آنها داغ مادر محمد را تازه کند. بعد تو میپرسی #کدام_آبان!»
«نیکیتا اسفندانی» یکی دیگر از دانشآموزانی بود که در اعتراضات آبان ۹۸ جان باخت. دختری ۱۴ ساله که او هم در بازگشت به خانه و بر اثر شلیک مستقیم گلوله به قلب، جانش را از دست داد. نام نیکیتا با تصویر لبخند او به وقت ساز زدن در یادها ماندگار شد. یکی از کاربران توییتر با انتشار تصویر نیکیتا نوشت: «میپرسید #کدام_آبان ؟ همان آبانی که نیکیتا اسفندانیِ ۱۴ ساله با ضرب مستقیم گلوله تفنگ مزدورانتان در ستارخان تهران، نقش بر زمین و ابدی شد.»
فرزاد صیفیکاران، روزنامهنگار ساکن هلند اما از پدرام جعفری یاد کرد. نوجوان سال آخر دبیرستان که یک شاهد عینی درباره چگونگی جان باختنش گفته بود: روز ۲۵ آبان در حالی که همه به تماشا ایستاده بودند ناگهان از ساختمان نیمهکاره روبهروی نزدیک پمپ بنزین فلکه پنجم فردیس تیراندازی شد و در یک لحظه پدرام فقط گفت آه و بر زمین افتاد. حتی فرصت نکرد چشمهایش را ببندد.
فرزاد صیفیکاران که راوی داستانهای تعداد زیادی از جانباختگان در آبان ۱۳۹۸ بوده است نوشت: «#کدام_آبان؟ همان آبانی که قلب پدرام جعفری ۱۸ ساله را با گلوله داغ شکافتید. دو بار هم بر قلب مادرش داغ گذاشتید: بار اول وقتی پدرامش را کشتید و دوم وقتی به او گفتید: شما چه مادری هستی که نرفتی دنبال فرزندت از باشگاه به خانه بیاوری؟ برای ما تا روز دادخواهی، آبان در سال ۹۸ متوقف شده.»
پس از گسترش اعتراضات آبان ۱۳۹۸ در بیش از ۱۰۰ شهر ایران، حاکمیت به یکباره ارتباط اینترنتی را در سراسر ایران قطع کرد. نه شرکتهای خدماتدهنده اینترنت خانگی و نه سرویسهای مخابراتی اجازه ارایه خدمات اینترنت به شهروندان را نداشتند. ایران دستکم ۵ روز در خاموشی مطلق فرو رفت و اخبار اعتراضات و ارسال آن به خارج از کشور امکانناپذیر بود.
محمد مساعد، روزنامهنگار منتقد ساکن ایران بعد از برقراری نسبی اینترنت در برخی مناطق تهران در توییتی نوشت که برای اتصال به شبکه جهانی ۴۲ پروکسی را امتحان کرده است. توییتی که او را با تعقیب قضایی و مجازات مواجه کرد.
با وصل شدن دوباره اینترنت، شبکههای اجتماعی از فیلم و عکس و تصویر و نام پر شد. اخباری که نشان میداد این مدت خاموشی فرصت مناسبی برای سرکوب اعتراضات به حاکمان داده است.
نام «نیزار ماهشهر» در پی اتصال مجدد اینترنت به کرات شنیده شد. نیزار، محدودهای پوشیده ازنی در حد فاصل شهرک جراحی(چمران) و جاده حومه ماهشهر است. جایی که سپاه برای سرکوب اعتراضات به آن وارد شده بود و وقتی معترضان به نیزار پناه بردند با دوشکا آنجا را به رگبار بست.
گزارشهایی که درباره جزییات این اتفاق منتشر شد تکاندهنده است و حالا در پاسخ به پرسش کدام آبان بسیاری از کاربران از کشتهشدگان بینام و تصویر نیزار ماهشهر یاد میکنند.
یکی از کاربران در توییتر نوشته بود: « کدام آبان؟ از نیزار ماهشهر بپرسید که هرکس به آن پناه برد بازنگشت». کاربر دیگری هم نوشت: «پرسیدید #کدام_آبان ؟ همان آبان ۹۸که یک هزار و ۵۰۰ تن را سلاخی کردید، بیش از هفت هزار تن را به بند کشیدید، با دوشکا در نیزار ماهشهر و با هلیکوپتر در شیراز مردم را به رگبار بستید و با قطع ده روزه اینترنت جنایت خود را تکمیل کردید، نه میبخشیم_نه فراموش میکنیم.»
خانواده محمد حشمدار پیش از آن که به مقامات قضایی در سطوح بالا شکایت ببرند، در دادگستری شهر کوچک بهبهان اقامه دعوی کرده بودند. به آنها گفته شده بود: «دستور از بالا آمده بود که تکتیرانداز مردم معترض را بزند.»
خواهر محمد حشمدار میگوید: «انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده، همهچیز تمام شده است. من بیستوپنجم هر ماه برای برادرم [در اینستاگرام] استوری میگذارم و میپرسم قاتل، قاتلان وعلت قتل چیست؟ قاتل محمد حشمدار کیست؟ شش نفر در بهبهان در جبههای که جمهوری اسلامی درست کرد، شهید شدند. ولی وقتی از بالا دستور میآید که برادر من را تکتیرانداز بزند، چگونه از بالا دستور نمیآید که قاتل برادر مرا معرفی کنند؟!»
در صحبتهای خواهر محمد حشمدار امید و ناامیدی در دادخواهی درهم تنیده است. شاید اگر مسببان فاجعه آبان تصور میکردند مردم آن گونه که آنها میخواهند در شرایطی که ایران با ملغمهای از بحرانهای سلامت، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی احاطه شده آبان را از یاد نبردهاند در انتخاب کلمات خود دقت بیشتری میکردند. پاسخها به این پرسش اما نشان میدهد که آبان ادامه دارد... دستکم در فضای مجازی!